میکروب ها، شیاطین کوچک (ویروس ها)

ساخت وبلاگ

در روایت داریم که ناخن های خود را کوتاه کنید چراکه شیطان در زیر آنها پنهان می شود.  میکروب ها  با بلند شدن ناخن ها(در زیر ناخن،  محیط تقریبا بسته و مناسب برای میکروب ایجاد می شود.یعنی محیط گرم و مرطوب و بدور از نور. ) در زیر آنها رشد بیشتری پیدا می کنند.

ضمنا جدای از مطلب بالا، خیلی از میکروب ها منجمله باکتری ها یا ویروس ها دچار تغییر آنتی ژنی یا تغییر ظاهری می شوند،  یعنی دائما آنتی ژنهای (سطحی و..) خود را عوض می کنند تا از بازرسی سلول های ایمنی بدن رد شوند و سیستم ایمنی بدن را فریب بدهند. یعنی ظاهر خود را عوض می کنند.

 برای بعضی ویروس ها یا دیگر پاتوژن ها واکسن ساخته نشده است. چرا؟ دلیل این است که دائما میکروب ظاهر خود را عوض می کند و اگر بفرض واکسن علیه ظاهر امروز ویروسی ساخته شود، در مدتی بعد دارای ظاهری جدید است و واکسن دیگر برای ظاهر جدید میکروب کارا و موثر نخواهد بود و ویروس دوباره از سیستم ایمنی بدن فرار می کند چراکه ظاهر جدید بخود گرفته است.

باید سعی کرد تا علیه دیگر ویژگی های میکروب که ثابت و بدون تغییر هستند واکسن تهیه شود. میکروب هایی که از بازرسی های سیستم ایمنی که توسط گلبول های سفید ویژه انجام می گیرد رد شده و در می روند، در واقع دارای توانایی تقلید از سلول های بدنی هستند. یعنی این میکروب های طی فرایند تکامل، پی برده اند که گلبول های سفید کدام یگ از موارد ظاهری را برای تشخیص خودی یا غیر خودی بودن چک می کنند و همان موارد ظاهری سلول های بدنی را تقلید می کنند! درواقع می توان ویروس را به دزد سلول تشبیه کرد. که در هر دزدی، با در دست داشتن کلید خانه وارد آن می شود. ویروس برای ورود به سلول های بدن، از راه هایی استفاده می کند که بدن به شیوه ی معمولی اجازه ورود بعضی مواد به سلول ها را می دهد. 

اگر ما بخواهیم علیه ساختار نفوذکننده ی ویروس واکسن بسازیم، یعنی اینکه علیه کل بدن انسان واکسن ساخته ایم. و اگر بخواهیم علیه ساختار ظاهری آن واکسن بسازیم، ظاهرش دائما تغییر می کند. (در مثال دزد، مثل دزدی که دائما در هر روز لباس متفاوتی میپوشد.)

راه حل؛

برای نابود کردن آنها می توان از یک راهکار استفاده کرد و آنهم ساخت دارو یا واکسن علیه ویژگی های ثابت و بدون تغییر ویروس یا میکروب است و گرنه با دارو ساختن علیه ظاهر متغیر و قدیم ویروس، نتیجه ای بدست نخواهد آمد. یعنی  باید دارو علیه ابعاد ثابت شیطان کوچک یا همان ویروس ساخت. با ساختن داروی خنثی کننده برای ابعاد ثابت ویروس و میکروب می توانیم که ویروس را ختثی کنیم.

و مشکل عدم دیدن باطن میکروب توسط سیستم ایمنی را با راهکارهایی مثل راهکاری های زیر حل خواهیم کرد؛

ساخت واکسن علیه ویروس های متغیرالشکل؛

فرضیه اول:

باید برای میکروب های بدون واکسن(مشمول قاعده تغییر مواد گلیکوپروتیینی، ساختاری قندی سطحی و ...) ابتدا به افراد داروی نمایان کننده (تجزیه کننده نسبی ظاهر ویروس) ویروس بدهیم. با تجزیه شدن و از بین رفتن آنتی ژن های متغیر، بدن در معرض اصل ثابت ویروس قرار می گیرد. اما ویروس هنوز کلید ورود به سلول ها را در دست دارد. پس بدن را مقاوم به بعد ثابت ویروس (یعنی پروتئین های ویروسی مثل پروتیین کپسید یا دیگر اجزاء مخصوص ویروس) می کنیم.(برای فهم بهتر این مثال، به مثال دزد رجوع کنید. اگر پوشش یا نقاب دزد برداشته شود تشخیص دزد کار آسانی می شود.)

مشکل این فرضیه: چنین داروی نمایان کننده وجود ندارد.

فرضیه دوم:

موادی کشف کنیم که علاقه ی خیلی زیاد به چسبیدن به این نوع ویروس ها دارند، با تزریق آن مواد به بدن، ویروس ها دچار تغییر شکل می شوند و بدن سپس آنها را به عنوان عامل بیگانه شناسایی کرده و طبق روند معمول همیشگی، آنها را نابود می کند و از بدن دفع می کند.

فرض سوم:

بدن را ارتقاء بدهیم. یعنی اینکه به بدن نوعی ویتامین یا ماده مغذی خاص دیگر بدهیم، که شناسایی باطن ویروس را با دیدن ظاهر آن انجام بدهد. یعنی مثلا ماده بسیار پیشرفته ای در آینده کشف شود که با تزریق یا خوردن آن، سلول های بدنی اجازه ورود و نفوذ این ویروس ها را به خود ندهند. (چونکه ویروس ها طبق فرایند ورود به سلول و تکثیر در آن و سپس پاره کردن سلول و سپس حمله کردن به سلول های مجاور بیماریزایی می کنند). اما مشکل اینجاست که آن ماده کشف نشده. یعنی چه ماده ای واقعا هست که سلول های بدنی را ارتقاء بدهد که فریب ویروس ها و باکتری ها را نخورند و اجازه ورود به آنها ندهند؟!

فرض چهارم:

ویروس رادیواکتیو خاص را به بدن تلقیح کنیم. مثلا از مواد رادیواکتیو یا ترکیبی خاصی که بدن آن ترکیبات را از بدن دفع می کند(مثل اوره یا اسید اوریک) بصورت متصل با ویروس استفاده کنیم و سپس ویروس را به بدن تلقیح کنیم. طبیعتا ویروس متصل با ماده دفعی به فرایندهای دفعی بدن وارد می شود، و در آنجا تجزیه می شود و در آنجا مواد اصلی و ثابت ویروس در برخورد با سیستم ایمنی باعث ایجاد ایمنی علیه آن ویرس خاص می شود. در این مثال چنانچه علیه مواد رادیواکتیو واکنش ایمنی صورت بگیرد، آن مواد در سلول های ایمنی خونی ظهور پیدا می کنند. در واقع بدن علیه بعد ناشناخته و رادیواکتیو میکروب واکنش داده است، اما طبیعتا ابعاد دیگر ویروس هم بهمراه آن تحت واکنش سیستم ایمنی قرار می گیرند. پس در کل خلاصه اینطور می شود که به ویروس یک سرنخ یا لامپ هشدار دهنده می چسبانیم تا بدن ناخواسته علیه آن شروع به واکنش کند. با شروع واکنش علیه آن لامپ هشدار دهنده، باطن میکروب هم تجزیه می شود و کلا علیه کل میکروب ایمنی سازی می شود.

فرض پنجم:

 به میکروب فرصت اشتباه بدهیم! من این راهکار را بیشتر از تمامی راهکارهای فرضی بالا می پسندم. یعنی اینکه میکروب را درجایی از بدن قرار بدهیم که در آنجا هم اشتباه می کند و هم اشتباهش ضرری به بدن وارد نمی کند. یعنی اینکه هم باطن میکروبی خودش را بروز می دهد و هم اینکه نمی تواند در آنجا تکثیر پیدا کند و به بدن لطمه وارد کند؛ مثلا می توان بعضی ویروس هایی را که در خون تکثیر موثر پیدا می کنند، وارد دستگاه گوارش یا دیگر جاهای بدن که قادر بر تکثیر نیستند وارد کرد. در آنجا شروع به حمله به بعضی سلول های مشابه با سلول های خونی خواهد کرد اما در همانجا توسط سیستم ایمنی گوارش شناسایی می شود و به کل بدن خبر حمله چنین میکروبی مخابره می شود و بدن در برابر کل میکروب مقاوم می شود. طبیتعا واضح است که نباید ویروسی را که در خون تکثیر می یابد (به صورت زنده) به خون وارد کرد! پس خلاصه اینکه، ویروس هایی(مثل ویروس HIV ایدز) هستند که در بخش معینی از بدن تکثیر پیدا میکنند. ما همان ویروس را به بخشی از بدن که قادر بر تکثیر نیستند وارد می کنیم. در آنجا طی برخورد با سیستم ایمنی، نسبت به آنها ایمنی ایجاد می شود و این ایمنی در اختیار سلول های دیگر بدن هم قرار می گیرد.

[ ویروس عامل ایدز عمدتا به سلول های لنفوسیت +T CD4(که گلبول های سفید حافظ ایمنی سلولی بدن علیه تعداد زیادی از میکروب ها و یا سلول های سرطانی است) حمله می کند. طبق فرض بالا، اگر بخشی از بدن وجود داشته باشد که سلول های T لنفوسیت +CD4، موجود نباشند ویروس HIV ایدز، قادر بر بیماریزایی موثر نخواهد بود یعنی اینکه ویروس HIV دارای محدودیت در نوع و مکان حمله است. پس ویروس HIV ایدز هم مشمول این فرضیه می شود که آنرا در جایی از بدن قرار بدهیم که قابلیت تکثیر ندارد اما قابلیت تحریک (بخش دیگر) سیستم ایمنی را دارد.]

فرض ششم:

لطفا فرض ششم را شما بنویسید و ذکر کنید که چگونه می توان علیه یک میکروب متغیر الشکل دارو یا واکسن ساخت...

موفق باشید.

امیدوارم که این پست، جالب و مفید و موثر بوده باشد. با آرزوی بهروزی و شادکامی شما

::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

پی نوشت اول:

در فرض پنجم، در صورت خوراندن فرم خام (زنده و دارای حیات) میکروب خونی یا ریوی یا مغزی یا عصبی یا بافتی یا غیره، احتمال بیماریزایی هم وجود دارد. چرا؟ [لطفا به ادامه مطلب مراجه کنید.]

فیه شفاء للناس !...
ما را در سایت فیه شفاء للناس ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tajarobeman بازدید : 100 تاريخ : دوشنبه 19 شهريور 1397 ساعت: 12:59