تله پورت؛ امکان پذیر یا خیالی؟

ساخت وبلاگ
اجازه می خواهم تا قبل از شروع، عذرخواهی بنده رو بخاطر نامفهوم بودن احتمالی بعضی جملات مطلب زیر پذیرا باشید. که عمدتا بخاطر این است که مطالب براساس مطالب چند پست قدیمی تر نوشته شده اند و در این پست اصطلاحات چندان توضیح داده نشده اند که نیاز به رجوع به پست های قبلی است. بعضی جملات هم شاید بعلت عدم ویرایش مجدد غلط املائی داشته باشند. پیشاپیش از لطف و مرحمت مخاطبین گرامی و محترم سپاسگزار هستم.

ضمنا، خوانندگان عزیز، خود اگاه و مستحضر می باشند که خیلی از حقائق مطرح شده در مطالب، تحت قوانین فیزیکی با نام های مختلف و متنوع، همه  معتبر و صحیح هستند. بنابراین مطالب وبلاگ را بغیر از جاهایی که بر اساس ذوقیات من حقیر است[خخ] و نظر شخصی محسوب می شود با اطمینان از صحت مطالب مطالعه بفرمایید.

دانشمندان بزرگ و مطرح فیزیک که هر کدام با تلاش مستمر و شبانه روزی توانستند به حقائقی از حقائق عالم و کیهان دست بیابند... 

---------------------------------------------------------------------------------------------

تله پورت یا در اصل tele-transportation می تواند به معنای انتقال سریع ماده در فواصل بسیار طولانی بدون استفاده از وسیله پرواز کننده باشد.

تصور کنید که در دو نقطه از کره زمین، دو ایستگاه شبیه باجه های تلفن قدیمی وجود دارد. شما وارد یکی می شوید و با وارد کردن مختصات مقصد خود، در باجه یا ایستگاه دیگر بلافاصله ظاهر می شوید. یعنی مادّه که در اینجا بدن شما است، تبدیل به امواجی شده است که با سرعت نور به ایستگاه دیگر منتقل می شوند و در آنجا امواج بلافاصله تبدیل به ماده می شوند.

وقتی انسان اجسام محیط را لمس می کند، با مفاهیمی چون زبری یا نرمی و همچنین سنگینی یا سبکی آشنا است. اما وقتی که متوجه شویم که علاوه بر وزن و سنگینی اجسام، جرم اجسام هم یک مفهوم نسبی است تا یک حقیقت ثابت، آنگاه می توان به گونه دیگری به حقیقت تله پورت نگاه کرد.

تله پورت آنگاه به معنای انتقال سریع ماده به جای دیگر نیست بلکه به معنای انتقال کد و رمزهایی از نیرو و بسته های انرژی خواهد بود که در مقصد تبدیل  به ماده می شود.

در دنیای واقع، وقتی می خواهیم یک صندلی سنگین وزن را از یک جا به جای دیگر جابجا کنیم، متوجه سنگینی آن می شویم. اما همین صندلی به ظاهر وزین، در خلا و فضا هیچ وزنی ندارد و آنگاه می توان براحتی تنها با یک انگشت صندلی را جابجا کرد چونکه اشیاء در بی وزنی قرار گرفته اند. پس همانطور که وزن  مفهوم نسبی است یعنی اینکه مفاهیمی متغیر و بسته به شرایط اند، ماده را هم می توان یک مفهوم نسبی و متغیر تصور کرد.

فرمول نسبیت اینشتین، بیان میکند که زمان، مفهومی غیر ثابت است. همچنین موید آن است که اگر فردی در نزدیکی یک سیاهچاله قرار بگیرید، نسبت به وقتی که روی زمین روی یک صندلی نشسته، گذر زمان بسیار متفاوت خواهد بود. چرا که زمان مفهومی نسبی است.



تعریف ماده چیست؟ و هر کیفیت ماده مربوط به کدام بخش اتمی آن است؟

ماده مشتمل بر مولکول و سپس اتم و سپس الکترون ها و هسته است. تابش امواج الکترومغناطیس و نحوه واکنش شیمیایی ماده مرتبط به الکترون های ماده است. اما سنگینی ماده و خصوصیت وزن داشتن مواد و همچنین حالات زبری یا نرمی ماده مربوط به هسته اتم یا پروتون ها و نوترونهای ماده است.

پس اگر بخواهیم ماده ای رو بی وزن کنیم باید روی هسته ماده کار کنیم و اگر بخواهیم نامرئی کنیم باید هم روی هسته و هم روی الکترون ها کار کنیم. چراکه اگر بفرض مقدور شد که هسته اتم نور را از خود عبور دهد، انگاه الکترونها تحت تاثیر فوتون ها و امواج نورانی هستند و باز جسم رویت خواهد شد.

در پستهای قبلی بحث شد که هسته هر عنصر دارای ساختار ویژه و معین است.

هر پروتون مشمتل بر سه جزء بنام کوارک است. سه کوراک عین هم نیستند بلکه دو کوارک بالا و یک کوارک پایین را شامل می شوند.

کوارک ها که خود جرم کمی دارند. پس جرم زیاد پروتون ها ناشی از چیست؟ درواقع جرم زیاد پروتون ها ناشی از انرژی گلوئن های میانجی است که بین کوارک ها محکم آنها را کنار هم نگاه می دارند.

نیروی دافعه و جاذبه میان اجسام وجود دارد. این نیروها شامل نیروهای گرانش، الکترومغناطیس و نیروهای هسته ای می شود.

وقتی در یک عنصر گازی مشخص، یک اتم به اتم دیگر نزدیک می شود، نیروی دافعه الکترواستاتیکی مانع جفت شدن دو اتم مشابه می شود. اما در دما و فشار بالا اتم ها طی همجوشی هسته ای به هم می چسبند. مشابه رخدادی که در مرکز خورشید در حال انجام است. انرژی حاصل از همجوشی انرژی بسیار زیادی حتی بسشتر از شکافت هسته ای محسوب می شود.

به عنوان مثال، ایجاد پیوند همجوشی هسته ای بین دو اتم هیدروژن و تولید هلیوم از آنها، به دمایی حدود 50 میلیون کلوین نیاز دارد که بسیار زیاد است. و این دما روی زمین، بوسیله فرایندی مثل انفجار بمب هسته ای ایجاد می تواند شود. پس همجوشی هسته ای به دلیل نیروی دافعه بسیار زیاد پروتون ها که وجود دارد، غیر قابل انجام بنظر می آید.

البته گرچه شاید با عوض کردن اسپین هسته دو اتم هیدروژن،(بوسیله ایجاد چرخش در آپونه سکه ای عنصر هیدروژن که تحت القاء میدان الکتریکی ذرات آلفا احتمالا ایجاد می شود) میان آنها برای همجوشی تمایل ایجاد کرد که در آنوقت نیاز به دما و فشار بالا نباشد.

-----------------

پ.ن ۱: عناصر با آپونه سکه ای شانس بیشتری برای جابجایی بشیوه تله پورتی دارند. چراکه تنها عناصری هستند که تحت تحریک سیم پیچ های حاوی ذرات الفا احتمالا دارای تکانه های منظم می شوند. که در پست قبل توضیح داده شد. کربن یکی از عناصر با اپونه سکه ای است. این درحالی است که  غالب اتم های تشکیل دهنده بدن موجودات زنده کربن است؛ این یک شانس بسیار خوب برای موجودات زنده است چراکه کربن از عناصر با آپونه سکه ای است که می توان این عناصر را دچار انواع اسپین و مقدمه سازی برای انتقال بشیوه تله پورت!!! کرد. مگر نه؟

چونکه آن عناصر وقتی که دچار اسپین در اپونه شوند، نیروی جاذبه بسیار قوی میان عنصر دارای اسپین با جهت مثبت نسبت به عنصر با جهت منفی خواهد شد که فاصله موثر نیرو فراتر از کیلومترها می شود!!! با توجه به اینکه، هسته ی دارای اسپین خاص، دارای نیروی سوم یعنی نیروی بی طرف یا *فرورونده موازی* نسبت به هسته های دیگر می شود، در هنگام برخورد با اجسام دیگر، برای رسیدن به جفت اسپینی خود(که جسم جفت اسپینی، خیلی دورتر از جسم اول قرار دارد.در بالا بیان شد که نیروی جاذبه(اسپینی)  آپونه-پروتونی، بسیار قوی تر از نیروی جاذبه میان دو آهنربا است که نیروی جاذبه مغناطیسی نامیده می شود و در واقع نیروی جاذبه میان تکانه های الکترونی اتم های فلزات مغناطیس شونده است. به ترتیب از ضعیف به قوی:

نیروی جاذبه الکترواستاتیکی< نیروی جاذبه تکانه الکترواستاتیکی << نیروی جاذبه هسته ای(نهفته در هسته اتم ها)<<< نیروی جاذبه تکانه ای هسته ای

عکس: طبق نظریه جهان های موازی، بی نهایت جهان مشابه با جهان ما، در مکان و زمان یکسان با جهان ما وجود دارد...!!!

پ.ن ۲: نظربه جهان های موازی بیان می کند که همپای جهان ما، جهان های دیگر هم وجود دارند که احتمالا مشابه به جهان ما هستند. اما وقتی که ما بفرض وارد به جهان موازی دیگر شدیم، در انجا خود دیگرمان را احتمالا می بینیم که زندگی شبیه زندگی خودمان در دنیای قبلی دارد. یعنی دو تا از ما در آن جهان وجود خواهد داشت. 

قسمتی که از نظریه جهان های موازی مربوط به بحث ما می شود، درواقع این است که می توان با عوض کردن تکانه ها یا اسپین آپونه اتم ها، اتم ها را وارد به جهانی دیگر (با کد اسپین آپونه متفاوت، که خالی از ماده باید باشد) کرد که شاخصه آن اسپین یا کد تکانه ای هسته ای متفاوت است. در آنجا گرچه جسم به جهان موازی دیگر که خالی از ماده است شده است اما در واقع می توان در جهان خودمان آن را ردگیری و مکان یابی کنیم. جسم پس از جذب به جسم جفتی خود، دچار تغییر در اسپین آپونه خود می شود و کد اسپینی آن مطابق با جهان کنونی خودمان می شود و ویژگی های سابق طبیعی خود را باز می یابد.

خلاصه: مرکز اصلی اتم ها هسته انهاست. هسته محل اصلی انرژی و نیروها است. محل اصلی اثر نیروی گرانش و هسته ای هسته است. علت فرونرفتن اجسام در هم، نیروی دافعه بنیادی و هسته ای قوی اتم ها نسبت به یکدیگر است. علت نیروی دافعه اصلی هسته ها، می تواند به آرایش ذرات هسته ای برگردد که یک نیرو را به جاذبه یا دافعه تبدیل می کند. اگر ارایش ذرات و نیروها عوض شوند، می توانند از دافعه تبدیل به جاذبه شوند و برعکس. حالا ما در اینجا در مورد یک نیروی سوم بحث می کنیم که درواقع بی طرف است. یعنی نه جذب می کند و نه دفع می کند. بلکه در اجسام فرو می رود. می توان این نیرو را مربوط به جهان موازی دیگر دانست. که در جهان ما فرورفته است اما در عین حال از جهان ما جدا است. نیروی سوم هسته ای که بواسطه تغییر تکانه ای در اپونه ایجاد می شود، جسم را ظاهرا تبدیل به جسمی دیگر می کند که وارد به جهان موازی با جهان خودمان می شود و قابلیت فرورفتن در دیگر اجسام را دارد. در مدت اندک بخاطر نیروی جاذبه توانه ای هسته ای فوق العاده زیاد به جسم جفتی خود جذب می شود. در آنجا طبق فرایند معکوس، آپونه هسته به اسپین سابق بر می گردد و جسم وارد دنیای کنونی می شود.

 

 

فیه شفاء للناس !...
ما را در سایت فیه شفاء للناس ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tajarobeman بازدید : 209 تاريخ : چهارشنبه 7 آذر 1397 ساعت: 17:56