نکته: داستان پادشاهی حضرت سلیمان

همه ما وقتی که داستان پادشاهان را می خوانیم، با ابعاد گوناگون حکومت آنها آشنا می شویم. کتابهایی که در مورد زندگی و حکومت پادشاهان نوشته شده است که بر اساس شواهد و مدارک تاریخی نوشته می شوند همه و همه بیانگر میزان اهمیت قوای نظامی در جنگ ها است. حال اینبار می خواهم برای شما تاریخ یکی از پادشاهان را بازگو کنم. پادشاهی مردمی که حکومتی درخشان داشت. 

چنانچه قدرت نظامی در اختیار افراد ناشایست قرار گیرد موجب خرابی و چنانچه در دست افراد شایسته قرار بگیرد موجب حفاظت و آبادانی است. قدرت نظامی و تهدید (نظامی) بسیار کارساز برای ارعاب دشمن ظالم است. در ادامه بیشتر می خوانیم؛

آن پادشاه در قالب چند جمله کوتاه به ملکه کشوری (خطاکار و ظالم به مردمش) نامه نویسی می کند. در نهایت ملکه و سران به قصر پادشاه می آیند و تسلیم می شوند. به نظر نویسنده، قدرت نظامی و زمینه ی تهدیدی که در آن قضایا مشهود است این نتیجه را رقم می زند. نامه ی کوتاه، با لحن آمرانه، همه نشان از یک تکیه گاه و پشتوانه قدرتمند است. گرچه آن پادشاه، یعنی سلیمان، یک فرد خداپرست است و فرد خداپرست جز از خدا نمی هراسد اما واقعا سلیمان در عمل هم یک حکومت قدرمتند در همه زمینه ها دارد که در ادامه ذکر شده است:

در مورد حکومت سلیمان بیشتر بدانیم

قدرت صنعتی (جملات کنایه ای مثل *چشمه مس را برای سلیمان روان کردیم* یا جمله *آهن را برای او نرم کردیم* و... . نرم شدن آهن، یعنی راحت شدن ساخت سازه های آهنی که نیازمند به آهن در اشکال گوناگون هستند.)

قدرت هنری(ساخت مجسمه ها، استحصال جواهرات دریا، سازه تمام شیشه ای و آبگینه در قسمتی از قصر سلیمان و ...)

قدرت نظامی(ارتش و سپاه قدرتمند، پرنده های کوچک و سریع جاسوسی، دیگ های غذای بزرگ که [به گمان من] برای تغذیه سربازان سپاه استفاده می شد، رژه و مارشهای نظامی،  که مذکور است وقتی اسب های تیرزو و جنگی در مقابل سلیمان عبور می کردند، سلیمان امر به توقف اسب ها می کند و به دست کشیدن و نوازش اسب ها می پردازد.)

قدرت مردمی(پاک کردن اندیشه مردم از عقاید غلط غیرواقعی، مبارزه با جلوه ها و انگیزه های فریب مردمی مثل چیزی که در حکومت ملکه سبا بود. در ادامه بیشتر نوشته شده است.)

قدرت معماری و آبادانی شهری

قدرت نقل و انتقالات(جابجایی سریع،  بگونه ای که سلیمان در مدت اندک می توانست به همه جای مناطق تحت حکومتش سر بزند)

قدرت جاسوسی (نامحسوس و سریع، پرنده های جاسوسی کوچک و ریز اندام که اخبار تمام مناطق و کشورها را به سلیمان می رساند.توجه بفرمایید که اهمیت این مورد می تواند زیاد باشد چراکه که سلیمان در یک زمانی از نبود آن عصبانی و نگران می شود.)

و...

همه از جلوه های یک حکومت مردم ساز است. که موجبات رفاه و آرامش و رشد را برای مردم ایجاد می کند. حکومتی که علیه افکار غلط مبارزه می کند و محیطی پاک و سالم را برای زندگی مردم ایجاد می کند.

در قرآن ذکر شده است که سلیمان مسافتی را که (بوسیله اسب های تیزران) یک ماه طی آن بطول می انجامید از صبح تا ظهر طی می کرد. یا مثلا وقتی که سلیمان از ظلم موجود در مملکت سبا مطلع می شود، در ملاقات با فرستاده ملکه، می گوید که بزودی سپاهی به سمت شما می آید  که توانایی مقابله با آن را ندارید و شما را از آنجا بیرون می کند. این جمله را سلیمان وقتی می گوید که می بیند آنها احتمالا در پی اصلاح و تسلیم نیستند.

نامه ای که سلیمان به ملکه سبا نوشته است کوتاه و پر از اقتدار است. و همین طرز نوشتار حضرت سلیمان، بر ملکه اثر می گذارد و بزودی درخواست تشکیل جلسه با سران زیردستش را می دهد. از طرز جملات ملکه در این جلسه، مشخص است که ملکه در پی ایخاذ تصمیمی است که بتواند از خطرات احتمالی شاه پراقتدار، یعنی سلیمان محفوظ و برکنار باشد.

●  نکته امروزین که می توان درمورد داستان* پرنده هدهد * دانست این است که دستگاه جاسوسی کشوری باید دارای مسئولی باشد که همیشه در کنار رئیس حکومتی قرار داشته باشد و از اوضاع مناطق تحت حکومت مستمرا به او خبر دهد.

هدهد: هدهد پرنده ای کوچک است که قابلیت سفر کردن مسافت های طولانی (چند هزار کیلومتر در عالم واقع) دارد و دوباره در فصل بعدی به جای اولی خود( برای جفت گیری؟) باز می گردد. باتوجه به اینکه هیچ کسی به هدهد به عنوان جاسوس شک نمی کرده است، که خبر مناطق را جمع کند، دستگاه جاسوسی هم باید به شکلی باشد که کسی به آن به عنوان دستگاه جاسوسی و خبر جمع کن نگاه نکند. (مثلا وسیله ای باشد دقیقا شبیه به یکی از موجودات معمولی زمینی).

کوچک باشد.

پرواز کننده باشد.

سریع باشد.

به همه جا سر بزند. (حتی جاهای بی اهمیت)

نامحسوس باشد(هیچ کس به هدهد شک نمی کند)

و ...

مگه نه؟

--------------------------------------------

پی نوشت: سلیمان در پی ایجاد یک حکومت واحد آبادکننده در تمام زمین بود. و به این هدف هم دست یافت. یعنی سلیمان با تسخیر سبا به عنوان آخرین مرحله، توانست تمام زمین را تحت یک حکومت واحد در بیاورد. بنابراین یکپارچه سازی و تسخیر کل زمین هیچ راهی ندارد مگر راهی که سلیمان طی کرد. با تدابیر و سیاست های ایشان می توان به خوبی این امر را به ثمر رساند.

پی نوشت دیگر: احتمالا سرزمین سبا در نظر حکومت سلیمان نیامده بود یا شاید هم فکر می کردند آنجا بی اهمیت است و نیاز به بررسی ندارد. اما وجود یک دستگاه جاسوسی قوی که حتی جاهای بی اهمیت را هم وارسی می کرد باعث شد که حکومتی ظالم در دل آن سرزمین کشف شود.

پی نوشت دوم: در حکومت ناحق، مردم ضعیف می شوند. مثلا در حکومت سبا، مردم را درگیر خورشید پرستی و مسائل غیر واقعی کردند تا بتوانند با ضعیف نگه داشتن آنها بر آنها حکومت کنند. از این قضیه می توان یک قاعده دیگر هم نتیجه گرفت که *اگر مردم یک کشور قوی هستند یعنی اینکه حکومت حق و پاک است*. پس هر دو طرف معادله صحیح است؛ چه بگوییم که در حکومت ناحق مردم ضعیف می شوند، و چه بگوییم که وجود مردم قوی در یک کشور، نشاندهنده یک حکومت حق و صالح است. آیا نیازی به معنی کردن اصطلاح *مردم ضعیف* و *مردم قوی* هست؟

 

پی نوشت سوم: در مقابل حکومت سلیمان، حکومت فرعون قرار دارد که ادعای خدایی می کرد. فرعون و آل* فرعون، برای برقراری حکومت ظالمانه، مردم خودشان را خفیف و ضعیف کردند.

آل: یعنی خانواده یا قوم نزدیک یا شاید افراد همفکر و همسو هم معنا شود.

پی نوشت چهارم: علت نسبت دادن صفت سریع به جاسوسی پرنده هدهد، این است که می گویند هدهد فاصله زیاد بین سرزمین سبا و مرکز حکومت سلیمان (یمن تا شام یعنی سوریه امروزی) را که بسیار زیاد در چند ثانیه طی می کند. (وقتی که سلیمان متوجه عدم حضور هدهد می شود، عصبانی شده و مجازات سنگینی را برای غیبتش، در صورت عدم توجیه، تعیین می کند. در همین حال که سلیمان در مورد مجازات هدهد صحبت می کند، چیزی طول نمی کشد که هدهد با آن همه اطلاعات از سرزمین تازه کشف شده سر می رسد. و به سلیمان می گوید که من چیزی را فهمیدم که تو نفهمیدی! من سرزمینی را پیدا کردم که ...)

ضمنا توجه بفرمایید که هدهد در کل پرنده بزرگی محسوب نمی شود.  وقتی که با پرندگان دیگر مقایسه کنیم متوجه می شویم که هدهد از پرندگان کوچک است. 

پی نوشت پنجم: زمانیکه هدهد در حال وارسی اوضاع کشور سبا است، در همان حال با قوه عاقله ای که دارد به کنکاش موضوع می پردازد. مثلا می فهمد که مردم آنجا دچار ظلم و عقاید غلط هستند. و هنگامی که اطلاعات برای سلیمان بازگو می شود، اطلاعات بی نقص اند و اشراف بر موضوع کاملا نمایان می شود.

نکته ای که از این قضیه برداشت می شود این است که باید عملیات جاسوسی توسط یک قوه عاقله همزمان حین جاسوسی بررسی شود. (در عالم واقع، پرنده که قوه عاقله انسان را که ندارد پس یعنی اینکه یک فرد متخصص باید تصاویر مخابره شده را بصورت زنده بررسی کند و کنترل و هدایت دستگاه جاسوسی توسط یک انسان از راه دور انجام شود. )آن فرد تصاویر مخابره شده را به دقت می نگرد و نتیجه گیری می کند و سپس همان نتایج اطلاع رسانی گردد.

پی نوشت ششم: باز هم در مورد هدهد. وسیله جاسوسی و جمع آوری خبر، که به سبک هدهد ساخته شده است، پرتوان و نافذ است. یعنی چه؟ یعنی اینکه می تواند براحتی در هر منطقه ای تردد کند و حتی گفت وگو ها را بشنود. طبیعی است که یک پرنده ی کوچک هرجا که بخواهد می تواند نفوذ کند و برود. 

پی نوشت هفتم: اهمیت سرعت بسیار زیاد است. امروزه برگ برنده در معادلات نظامی(و سیاسی به تبع آن) در اختیار کشوری است که بتواند ماشین سریع تری بسازد. در دنیای موشک ها، کشوری زودتر موشک های مهاجم به خاک کشور را دفع می کند که  بتواند موشک های تیزرو برای دفع آنها به آسمان بفرستد. (خنثی کردن موشک ها با فرستادن موشک به سمت آن) بنابراین یک برگ برنده در معادلات سیاسی مسئله سرعت است. مذکور است که سلیمان فاصله ی یک ماهه (که یعنی همه افراد از هر سرزمینی وقتی می خواستند آن فاصله را طی کنند یک ماه طول می کشید) از صبح تا ظهر(یعنی ۶ ساعته) طی می کرد. این یعنی اینکه حکومت سلیمان دارای برتری در سرعت وسایل نقلیه (نظامی) است که سرعتی حدود ۳۰*۴ برابر (دیگر وسایل نقلیه)  را بدست می دهد. پس سرعت هواپیمای اختصاصی سلیمان که مرتبط با نیروی باد بود(می توان چنین فرض کرد که آن وسیله، نیروی باد زیادی تولید می کرده است و بوسیله همان گازهای خروجی از هواپیما، سرعت زیاد می گرفته است. شاید مثل طرحی که من برای موشک های با منبع نیروی اتمی دادم.) حدود ۱۲۰ برابر سرعت وسایل نقلیه (نظامی) سرزمین های دیگر بود و شاید همین را نکته و راز برتری (نسبت به دیگر مناطق در اختیار سلیمان) بدانیم. 

پس حکومت مرکزی زمین، هواپیمای اختصاصی( احتمالا با تکنولوژی پوشیده و نامعلوم) دارد که سرعتی بسیار فراتر نسبت به هواپیماهای دیگر کشورها دارد.

فیه شفاء للناس !...